Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آخرین نیوز»
2024-04-27@19:08:01 GMT

پناهیان: اگر خودت را رها کنی، به رهایی نمی‌رسی!

تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۲۱۸۰۳

پناهیان: اگر خودت را رها کنی، به رهایی نمی‌رسی!

به گزارش آخرین‌نیوز ، علیرضا پناهیان شب‌های ماه محرم در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) دربارۀ آخرین گام برای رسیدن به رهایی، به سخنرانی می‌پردازد. در ادامه گزیده‌ای از هفتمین جلسه این مبحث را می‌خوانید:

انسان تصادفاً به رهایی نمی‌رسد؛ با رنج و تلاش به رهایی می‌رسد

رهایی برای انسان یک آرزوی بزرگ و یک ارزش ذاتی است، تصور رهایی برای انسانِ اسیر این دنیا یک تصور لذت‌بخش است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ما در این دنیا نه تنها به امور تکوینی اسیر هستیم بلکه دائماً دیگران از زمین و آسمان به دنبال اسارت بیشتر ما هستند و اگر خودمان دنبال رهایی نباشیم این اسارت ما دائماً بیشتر خواهد شد. انسان تصادفاً به رهایی نمی‌رسد؛ بلکه با تلاش و با رنج به رهایی خواهد رسید.

تصورِ آن رهایی مطلوب خیلی کمک می‌کند که انسان افق زندگی خودش را بالا ببرد. اگر انسان آن رهایی دوست‌داشتنی را در اوجِ خودش تصور کند، همان عامل رهایی انسان می‌شود چون خدا به نیت‌های انسان‌ها و به علاقه‌های انسان‌ها احترام می‌گذارد. خدا فقط به اعمال ما نگاه نمی‌کند، خدا به افکار ما هم نگاه می‌کند، به احوال ما هم نگاه می‌کند. بعضی‌ها حال اسیر دارند و در این حال، جا خوش کرده‌اند، این مورد غضب پروردگار عالم است.

رهایی در عرصۀ آگاهی و اندیشه، یک بخش مهم از رهایی وجود انسان است

رهایی در آسمان آگاهی و اندیشه، یک بخش مهم از رهایی وجود انسان است. انسان با رهایی در عرصۀ آگاهی و اندیشه زندگی‌اش را شروع می‌کند، یعنی از همان دوران کودکی، کنجکاوانه هرچیزی دم دستش بیاید، امتحان می‌کند که ببیند این چیست؟ تا هفت‌سال پدر و مادر باید به این رهایی کودک احترام بگذارند، بچه باید در همان آغاز زندگی، این رهایی را تجربه کند. او مانند یک سلطان و پدر و مادر مانند عبد در مقابلش، باید به رهایی او احترام بگذارند.

اگر کسی در این هفت‌سال، رهایی در عالم اندیشه را-که اسمش را «کنجکاوی و خلاقیت» می‌گذاریم- تجربه نکرد، صدمات جبران‌ناپذیری تا پایان عمر خواهد خورد. در آغاز دبستان و در پیش‌دبستانی، هر معلمی و هر مدرسه‌ای باید بررسی کند که آیا این کودک صدمه خورده است یا نه؟ اگر صدمه خورده است تا یک حدی جبران کنند و بعد در دوران دبستان، رهایی به صورت دیگری تمهید می‌شود که در ادامۀ بحث، عرض خواهم کرد.

فقط کسانی که در عرصۀ اندیشه رها هستند قدرت تولید دانش پیدا می‌کنند

رهایی در آسمان اندیشه ارزش بسیار بالایی برای حیات انسان است. انسان بعد از اینکه رشد پیدا کرد باید رهایی خودش را در عالم اندیشه مدیریت کند. در کودکی مدیریت نمی‌کند؛ یعنی کنجکاوی تصادفی و کنجکاوی تمایلی دارد. در مقام تولید دانش، فقط کسانی که در عرصۀ اندیشه، رها هستند تولید دانش می‌کنند.

حکمت یعنی تولید دانش، حکمت یعنی از کمترین اطلاعات به بالاترین نتایج رسیدن. حکمت در پزشکی یعنی حدس بالینی زدن. قبل از اینکه آزمایش‌های لازم روی بیمار انجام بشود، این پزشک می‌گوید «من حس می‌کنم علت بیماری شما این است...» بعد از انجام آزمایش، معلوم می‌شود که او درست حدس زده بود، به این می‌گویند حکمت.

حکمت در اثر چه چیزی پدید می‌آید؟ در اثر اخلاص. ما در همۀ دانش‌ها نیاز به حکمت داریم و الا باید مثل مورچه‌ها حرکت کنیم؛ آن هم در جهانی که حکمت می‌تواند ما را با سرعت نور حرکت بدهد. در دانشگاه‌های ما یک بلایی به سر رهایی اندیشه می‌آید؛ بلایی که موجب می‌شود اکثریت مطلق دانشجویان ما دانشمند نشوند و ما رسماً این بلا را بر سر دانشجویان می‌آوریم! این چه وضع بروکراسی آموزش عالی است؟! چرا باید دانشجو را به امتحان کتبی و نمره و... وادار کرد؟ خوشبختانه برای دوره دبستان یک‌مقدار رهاسازی صورت گرفته است. انگار ما قول داده‌ایم که دانشجویان‌ ما اکثراً دانشمند نشوند و اساتید دانشگاه‌ ما همه به سطح نظریه‌پردازی نرسند! انگار قول داده‌ایم که مدارک درسی‌ ما زیاد ارزش علمی نداشته باشد؟

معرفی کتابی که خیلی موجب رهایی در عرصه اندیشه است

یک کتاب به شما معرفی کنم که خیلی موجب رهایی در عرصۀ اندیشه است، نیاز به ایدئولوژی و ایمان و مذهب و دین هم ندارد، هرکجا هستی به این کتاب مراجعه کن و این کتاب را بخوان. ساختار نوشتار این کتاب به گونه‌ای است که به خلاقیت و رهایی در عرصۀ اندیشه کمک می‌کند و آن کتاب مقدس قرآن است که دشمنان رهایی، دشمن آن هستند، قرآن زیاد بخوانید. نه به دلیل اینکه انسان‌های دین‌داری هستید، بلکه قرآن را کنجکاوانه بخوانید و شخصیت خدا را از پس این کلمات او بدست بیاورید، گفت: «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ» (نهج‌البلاغه، حکمت140) هرکسی پشت سر زبانش پنهان است. قرآن هم کلام خداوند است و می‌توان با تدبر در قرآن، خدا را شناخت.

مثلاً شما کنجکاو نیستید که بدانید خدا داستان یوسف را از چه زاویه می‌بیند؟ یا در نقل داستان حضرت موسی از چه کلماتی استفاده می‌کند؟ یا حضرت مریم را چگونه توصیف می‌کند؟ از باب کنجکاوی، قرآن بخوانید، از باب آشنایی با طرز حرف زدن خدا قرآن بخوانید. اصلاً خود این یک رهایی برای اندیشۀ شما به دنبال خواهد داشت، قرآن نه شعر است نه نثر معمولی است، نه قصه و رمان است، اگر فیلم‌ساز هستید حتماً قرآن بخوانید؛ این دکوپاژ، این تدوین، این کات‌هایی که خدا می‌زند، ببینید کجاها قطع می‌کند؟ این مستندهایی که به تصویر می‌کشد، و این دیالوگی را که در آیات قرآن برای شما تعریف می‌کند، با دقت بخوانید، این کار خدا است.

پیشنهاد می‌کنم قرآن را به‌خاطر رهایی در عرصۀ اندیشه بخوانید

پیشنهاد بنده این است که قرآن را بخاطر رهایی در عرصۀ اندیشه بخوانید. سوره‌های قرآن آن‌چنان موضوع‌بندی ندارد؛ موضوع‌بندی‌هایی که در علم، گاهی مخالف خلاقیت است، مثلاً به صورتی که بتوان گفت: سورۀ مسائل اعتقادی، سورۀ مسائل احکام، سورۀ مسائل تاریخی و... این دسته‌بندی‌های علمی که گاهی مخالف خلاقیت هست را قرآن ندارد.

معمولاً در متون علمی، دانش‌های مختلف به صورت جداگانه آموزش داده می‌شوند، اما یک جایی باید اینها ماهرانه و با هماهنگی خاصی روی هم سوار بشوند. قرآن بیشتر از اینکه شبیه متون علمی رایج باشد، شبیه موسیقی است؛ در یک موسیقی این‌گونه نیست که بگویند: اول صداهای زیر را بشنوید، حالا صداهای بم و صداهای بالارا بشنوید... تقریباً صداها درهم است اما با یک هماهنگی خاصی در کنار هم می‌آیند.

قرآن دریچه‌ای است برای فهم آزاد و رها نسبت به حقایق هستی 

خداوند می‌فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» (نساء، 82) این قرآن اگر از نزد کسی غیر از من بود هماهنگی در آن نمی‌دیدید. این خیلی حرف مهمی است؛  یعنی هنرِ خدایی من، این هماهنگی خاصی است که در آیات قرآن هست. حتی در مرحلۀ قرائت، هیچ متن عربی دیگری را نمی‌شود مانند قرآن خواند، حتی نهج‌البلاغه با آن همه فصاحت و بلاغت، هیچ شعر عربی‌ را هم نمی‌شود این‌گونه خواند. تازه این در مرحلۀ قرائت است که تقریباً می‌تواند ربطی با معنا نداشته باشد، حالا ببینید قرآن در مرحلۀ معنا چقدر هماهنگ و زیبا است و اگر با توجه بخوانیم و در معانی‌اش عمیق بشویم، چه اثری در اندیشۀ ما خواهد داشت!

قرآن دریچه‌ای است برای فهم آزاد و رها نسبت به حقایق هستی. واقعاً ارزش دارد که آدم یک سال وقت بگذارد تا زبان قرآن و ادبیات عرب را یاد بگیرید، ت بعدش یک عمر از خواندن و توجه به معانی قرآن، لذت ببرد و با آن انس پیدا کند. مگر در آیه‌های قرآن چه نوشته است که برخی با شنیدن آیات قرآن، گریه‌ می‌کنند و عاشقانه اشک می‌یزند؟ انسان وقتی با فکر و اندیشه، اشک بریزد پرواز می‌کند. قلب خیلی‌ها تا آخر عمرشان قفل است، نمی‌توانند با جاری شدن اندیشه در قلب، اشک بریزند. قرآن می‌فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلقُرءَانَ أَم عَلَى قُلُوبٍ أَقفَالُهَآ» (محمد(ص)، 24) البته منظورمان احساساتی شبیه احساسات پای فیلم هندی نیست! اینکه اندیشۀ انسان در قلب او جاری بشود و تبدیل بشود به اشک، یک اتفاق دیگر است.

رهایی در عالمِ علاقه‌ها، یک بُعد از رهایی انسان است/ در غرب، علاقه به انسان‌ها تحمیل می‌شود

 رهایی در آسمان اندیشه یک بُعد از رهایی در وجود انسان است و رهایی در عالم دل و گرایش‌ها و علاقه‌ها و اراده‌ها هم یک بعد دیگر از رهایی است؛ یک جلوه‌اش این است که انسان بتواند اراده کند. برخی می‌گویند: «نمی‌توانم اراده کنم» چرا نمی‌توانی؟ چون اسیر هستی. اینکه انسان با ارادۀ خودش بتواند یک علاقه‌ای پیدا کند، خیلی مهم است. معمولاً یک علاقه‌هایی به ما تحمیل می‌شود. می‌دانید چرا بعضی‌ها چشم‌شان را می‌بندند از چیزهایی که می‌خواهد یک علاقه‌ای را به انسان تحمیل کند؟ چون می‌گوید: اینها حواسم را پرت می‌کند، ضعیفم می‌کند، اسیرم می‌کند. باید قلب من رها باشد.

چرا می‌گوییم آزادی به معنای واقعی در غرب نیست؟ یک دلیلش این است که در غرب، علاقه به انسان‌ها تحمیل می‌شود؛ با تبلیغات و شیوه‌های مختلف. اما در دین ما حتی پیغمبر خدا هم حق ندارد به کسی علاقه تحمیل کند. پیغمبر خدا حتی حق ندارد علاقۀ به خدا را به انسان‌ها تحمیل کند. تو باید خودت علاقه‌مند بشوی. دست دلت را بگیر ببر در مغازه و خرید کن؛ نگذار این کودک هوس‌باز دلت دست به هرچیزی بزند، بگو «این نه، آن بله...» صاحب‌دل باش؛ البته نه بخش هوای دلت! نگذار هوسِ دلت صاحب تو بشود.

خودت اراده کن به چه چیزی علاقه‌مند بشوی نه اینکه یک علاقه تو را دنبال خودش بکشد

پس یک بعد از رهایی، رهایی در علاقه است. نباید این‌طور باشد که بگویی «من به فلان‌چیز علاقه‌مند شدم و آن دارد من را دنبال خودش می‌کشد!» خودت اراده کن به چه چیزی علاقه‌مند بشوی. رهایی در عرصۀ علاقه این است که وقتی نشستی پای سریال، تا احساس می‌کنی دارد به تو یک علاقه‌ای تحمیل می‌کند، بلند شو و برو! چرا؟ چون دارد تو را اسیر و ضعیف می‌کند.

اینکه فوتبال، سریال یا فیلم‌سینمایی ببینیم، اشکالی ندارد اما وقتی دیدیم که دارد دلمان را می‌برد، از پای تلویزیون بلند بشویم و برویم. آن‌موقع سخت است! همان موقع که سخت است بلند شو برو تا صاحب‌دل بشوی. صاحب‌دل یعنی رها در آنچه که در دل و قلب انسان می‌گذرد، یعنی رها در عالم علاقه‌ها.

اگر می‌خواهی با ارادۀ دیگران علاقه‌مند نشوی، تحت تأثیر تشویق دیگران قرار نگیر

یکی از راه‌های رهایی در عرصۀ علاقه و رهایی در عرصۀ اراده این است که تحت ارادۀ دیگران علاقه‌مند نشوی. برای اینکه  تحت ارادۀ دیگران علاقه‌مند نشوی باید تحت تأثیر تشویق دیگران قرار نگیری.

در روایت می‌فرماید: اگر مردم شهرت جمع بشوند و به تو بگویند که تو مرد بدی هستی و تو ناراحت بشوی، یا به تو بگویند تو آدم خوبی هستی و خوشحال بشوی، تو دیگر از دوستان ما اهل‌بیت نیستی، تو اسیر تشویق و تنبیه دیگران هستی، یعنی دلت اسیر شده است. (وَ اعْلَمْ بِأَنَّکَ لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ‏ مِصْرِکَ‏ وَ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ‏ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْکَ‏ ذَلِکَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذَلِکَ ؛ تحف‌العقول/ص284)

چرا هنرمندها نباید به تشویق وابسته باشند؟/ هرچه وابسته به تشویق بشوی همان‌قدر خلاقیت تو از بین می‌رود

چرا هنرمندها نباید به تشویق وابسته باشند؟ چون هنرمند باید آزاد باشد، باید احساس رهایی در اندیشه و علاقه داشته باشد، هنرمند جامعه را حرکت می‌دهد، هنرمند چیزهایی را می‌بیند و درک می‌کند که دیگران ندیده‌اند، او به تشویق و توهین دیگران چه احتیاجی دارد؟! یک‌ذره وابسته به تشویق بشوی به همان درصد خلاقیت تو از بین می‌رود، یک‌ذره اگر تحت تأثیر تشویق یا توهین دیگران قرار بگیری به همان درجه خلاقیت تو از بین می‌رود.

البته بعضی‌ها ادای آزادی و رهایی را در می‌آورند. مثلاً مویش را یک متر زیاد می‌کند! ادای رهایی را در نیاور! یک عقده‌هایی هست که در روانشناسی برای‌تان توضیح می‌دهند، مثلاً بعضی‌ها عقده دارند با همه مخالفت کنند؛ آن‌قت اسمش را رهایی می‌گذارند، درحالی‌که این رهایی نیست؛ تو لجباز هستی! نشانه‌اش این است که وقتی تشویقت می‌کنند خیلی کیف می‌کنی!

گام اول آزادی «ایمان به خدا و رهایی از خدایان دروغین» است

حالا به سراغ گام‌های رسیدن به رهایی برویم. همان‌طور که عرض کردیم، گام اول ایمان است. ایمان یک روی سکه‌اش باور خدا است، توکل به او است، باور قدرت او است. وقتی که قدرت خدا را باور کردی جهانت بزرگ می‌شود و رها می‌شوی. کودک وقتی پدرش یا مادرش نزدیک او باشد رها است و با خیال راحت بازی می‌کند. اما وقتی پدرش از کنار او می‌رود او دیگر نمی‌تواند بازی کند و بهم می‌ریزد. چون او مرکز اطمینان و ثقل بچه است. انسان هم اگر باور کند که خدا با همۀ قدرتش در کنار او است، احساس اطمینان و آرامش می‌کند؛ این یعنی همان ایمان.

ایمان، عامل رهایی است، به حدی که اگر غم، دل‌تان را بگیرد یا از کسی بترسید، این ضد ایمان است، این خودش شرک است. آن روی سکۀ ایمان، رهایی از خدایان دروغین است. خدایان دروغین چه کسانی هستند؟ هرکسی که در ما نفوذ دارد (نفوذ بدون منطق) خدای ما و بت ما است و باید آن بت‌ها را شکست، پیامبر(ص) با این بت‌ها درگیر شد. الان هم از این بت‌کده‌ها فراوان هستند، بت‌پرست‌ها بی‌شمار هستند؛ بت‌پرست‌های خداشناس، حتی بت‌پرست‌های مؤمن! در قرآن می‌فرماید که اکثر مؤمنین مشرک هستند. اکثر مردم مؤمن نمی‌شوند یعنی دلشان به خدا قرص نمی‌شود.

قبل از اینکه درس آزادی بدهی تنفر از اسارت را نشان بده!

می‌دانید چرا اکثر مردم مؤمن نمی‌شوند؟ چون رهایی نمی‌خواهند. وقتی یک کسی نخواهد پرواز کند، و احساس نیاز به بال پیدا نکند که با آن به آسمان پرواز کند و از جاذبۀ زمین رها بشود، احساس نیاز به خدا هم ندارد. چون رهایی نمی‌خواهد و به اسیری خو کرده است، آن قدرت روحی را نمی‌خواهد که آزادش کند، چنین کسی ایمان به خدا را می‌خواهد چه‌کار کند؟ قبل از اینکه ایمان به خدا را یاد بدهی، رهایی را به او یاد بده، درس آزادی به او بده. قبل از اینکه درس آزادی بدهی تنفر از اسارت را به او نشان بده.

چرا کتاب‌های خاطرات شهدا این‌قدر مؤثر است؟ برای اینکه حس می‌کنی او رها است، حس می‌کنی دلت را می‌برد. بعد خدای او را هم دوست داری، بعد دین او را هم دوست داری.

روی دیگر سکۀ ایمان، کفر به غیرخدا و طاغوت است

بعضی‌ها می‌‌گویند این انقلاب برای ما چه‌کار کرده و انقلاب به ما چه داده است؟ انقلاب یعنی حرکت علیه سلطه و سلطه هنوز تمام نشده است، سلطۀ دلاری که هنوز هست، سلطۀ فرهنگی که هنوز هست، سلطۀ فکری که هنوز هست. رهایی از سلطه چگونه باید انجام بشود؟ اینکه بزنی سلطه را نابود کنی نه اینکه یک قدم جلو بروی و یک قدم عقب بروی!  ما هنوز توی انقلاب هستیم و هنوز تمام نشده است. وقتی تمام می‌شود که رهایی مطلق محقق بشود، ما هنوز در مسیر انقلاب هستیم.

پس گام اول رهایی ایمان است؛ یعنی اتکاء به خدا و اعتقاد به اینکه کسی غیر از او قدرت ندارد «لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلی العظیم» هیچ‌کسی جز او قدرت ندارد، روی دیگر سکۀ ایمان «کفر به غیرخدا» و کفر به طاغوت است؛ یعنی مخالفت با هرکسی که طغیان کند و بخواهد بر من سلطه داشته باشد. خداوند فرمود من دستور دادم شما به طاغوت، کفر بورزید (یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ؛ نساء، 60) در آیت الکرسی هم «و من یکفر بالطّاغوت» مقدم است بر «و یؤمن بالله».

گام دوم رهایی این است که عمل اسارت‌بار انجام ندهی؛ یعنی همان تقوا

گام دوم رهایی چیست؟ گام دوم-که در واقع، باید گام اول باشد- این است که در عمل هرکاری نکنی، چون کارها، افعال و اعمال ما، ما را اسیر می‌کنند، عمل اسارت‌بار انجام ندهی. به این می‌گویند «تقوا» در قرآن، اول تقوا را آورده است، «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ...» یعنی آدم متّقی ایمان می‌آورد، متقی یعنی چه؟ یعنی کسی که هرکاری نمی‌کند و در این زمینه دقت دارد، پرهیز دارد، مواظبت دارد، مراقبت دارد، هرکاری نمی‌کند تا اسیر نشود.

گام دوم رهایی در سبک زندگی محقق می‌شود. اینکه چگونه زندگی کنی، چگونه غذا بخوری، چه غذایی بخوری، و چه عملی انجام بدهی که اسیر اعمالت نشوی. چه حرفی بزنی که اسیر حرفت نشوی و حرفت تو را ذلیل نکند، هرکاری را انجام ندهی، دنبال هر هوسی نروی و... همۀ اینها برای این است که آزادی و رهایی خودت را تضمین کنی.

اگر می‌خواهی قدرت رهایی پیدا کنی، باید هرکاری را انجام ندهی!

کسی که در مسیر رسیدن به رهایی قرار می‌گیرد تا به جایی برسد که هر کاری را خواست انجام بدهد اول باید از طریق «هرکاری را انجام نده» عبور کند. برای اینکه تو برسی به قدرتی که هر فکری که خواستی پیدا کنی الان هر فکری نکن. برای اینکه برسی به جایی که صاحب دلت باشی و اسیر دلت نباشی، به دلت بگو «تو از من چه خواستی؟» مثلاً می‌گوید: من الان بستنی می‌خواهم! بگو «نه، به تو نمی‌دهم» اگر دیدی رویش زیاد شده، برو یک دانه بستنی بخر و به آن کسی که دارد جارو می‌کشد بده. برای اینکه حالِ خودت را بگیری. البته نه اینکه مثل مرتاض‌های هندی، ریاضت بکشی! سراغ هر برنامه‌ای نباید رفت؛ فقط آن برنامۀ محدودی که خدا گفته است باید اجرا کرد. تقوا می‌شود مراقبت عملی و البته به نیت هم ربط پیدا می‌کند.

محدودیت در عمل، تو را رها می‌کند، اگر خودت را در عمل، رها کردی به جایی نخواهی رسید. برنامه ما در محدودیت عمل باید بر مبنای تقوا باشد. تقوا چیست؟ مثلاً خدا می فرماید غیبت نکن. من ناراحت می‌شوم، پشت سر بندۀ گنهکار من حرف نزن و آبروی او را نریز و الا من ناراحت می‌شوم...

انسان با محدودیت رفتاری به قدرت رهایی می‌رسد/ هرزگی انسان را اسیر می‌کند

محدودیت عملی، رهایی می‌آورد و هرزگی در عمل و رفتار، انسان را اسیر می‌کند. مدیران سرویس‌های امنیتی آمریکا دور هم جمع شده بودند، یکی از حرف‌هایی که در آن جلسه مطرح شد این بود که می‌گفتند اگر همجنس‌بازی را در ایران رواج بدهیم انقلاب اسلامی سقوط می‌کند! چه ربطی دارد؟ او فنی و عالمانه نگاه می‌کند و می‌گوید وقتی هرزگی رواج پیدا کند دیگری کسی دنبال رهایی نیست.

چرا آنها روی موضوع بی‌حجابی این‌قدر مُصر هستند؟ می‌خواهند هیچ‌کس یونیفرم نداشته باشد؛ یعنی یک نظم، یک ادب و یک محدودیت رفتاری‌ نداشته باشد، چون آدم با محدودیت رفتاری به قدرت رهایی می‌رسد. حالا این محدودیت رفتاری را با سلیقۀ خودمان انتخاب کنیم، یا از روی برنامۀ مرتاض‌های هندی انتخاب کنیم؟ نه؛ بگذار خدا انتخاب کند، بگذار خداوند این محدودیت‌ها را برایت قرار بدهد و با برنامۀ خدا و دین جلو برو.

گام دوم رهایی-که در واقع گام اول است و خداوند هم اول قرآن بیان فرموده- تقوا است «هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» (بقره، 2) این قرآن چه کسانی را رها می‌کند و به رهایی می‌رساند؟ متّقین را رها می‌کند. هرچه خودت را محدودتر کنی رهاتر می‌شوی، تو حاضر هستی محدودیت رفتاری داشته باشی تا به رهایی برسی؟ بعضی‌ها اهل تقوا هستند و برای خودشان محدودیت‌هایی قائل هستند. اگر به او نگاه کنی-حتی قبل از مسلمان شدن- می‌فهمی او متقی هست یا نه؟ می‌فهمی در آغاز اسلام آیا متقی هست یا نه؟ متقی بودن یک ویژگی شخصیتی است، مراقب هستی یا نه؟ روایات و آیات در این زمینه فراوان است.

منبع: آخرین نیوز

کلیدواژه: محدودیت رفتاری تولید دانش علاقه مند انسان ها علاقه ای یک علاقه اراده کن علاقه ها صاحب دل گام اول بعضی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۲۱۸۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فعال مطرح یهودی: ما به یک مهاجرت دسته جمعی از «صهیونیسم» نیاز داریم

یک نویسنده و فعال یهودی کانادایی تأکید کرد: «صهیونیسم از لحظه ظهور خود نوعی آزادی زشت را به وجود آورده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی می‌نگرد؛ همانطور که فرعون از افزایش جمعیت بنی اسرائیل می‌ترسید و برای همین دستور کشتن بچه‌هایشان را صادر کرد.»

به گزارش ایسنا، «این عید پاک، ما نه به بت دروغین صهیونیسم نیاز داریم و نه آن را می‌خواهیم ​​بلکه آزادی از پروژه‌ای را می‌خواهیم که به نام ما مرتکب نسل کشی می‌شود.»

این سخنان «نائومی کلاین»، استاد دانشگاه، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی یهودی کانادایی در جریان فعالیت‌های «عید پسح در خیابان‌ها: تسلیح اسرائیل را متوقف کنید» است که در روزنامه گاردین منتشر شده است.

او می‌گوید: «به موسی و خشم او فکر می‌کردم که از کوه پایین آمد و بنی اسرائیل را در حال پرستش گوساله طلایی دید. اکوفمینیست درون من همیشه از این داستان ناراحت بوده است: چه خدایی است که به حیوانات حسادت می‌کند؟! چه خدایی است که می‌خواهد همه مقدسات زمین را به نام خود ذخیره کند؟! با این حال، من راهی برای درک داستان پیدا کردم. در مورد بت‌هایی صحبت می‌کند که ما آنها را تقدیس می‌کنیم و تبدیل به خدایان دروغین می‌شوند. این درباره گرایش انسان به پرستش هر آنچه دنیایی و فریبنده است و نگاه به چیزهای کوچک و بی ارزش و مادی به جای بزرگ و متعالی است. آنچه می‌خواهم امشب در این عید پاک انقلابی و تاریخی در خیابان‌ها به شما بگویم این است که بسیاری از مردم ما یک بار دیگر خدای دروغین را می‌پرستند و از آن خوشحال و سرمست و با آن نجس شده‌اند. این خدای دروغین، صهیونیسم است که عمیق‌ترین داستان‌های کتاب مقدس ما در مورد عدالت و آزادی از بردگی مانند خود داستان عید پسح را می‌گیرد و آنها را به سلاح‌های وحشیانه استعماری سرقت زمین تبدیل می‌کند و از آنها به عنوان نقشه راه برای پاکسازی قومی و جنگ نسل کشی استفاده می‌کند.

صهیونیسم بتی است که جرأت می‌کند ایده متعالی سرزمین موعود را که استعاره‌ای از آزادی بشر است و با ادیان بسیاری به گوشه و کنار این جهان سفر کرده است، بگیرد و آن را به سند فروشی به یک دولت نظامی قومی تبدیل کند. نسخه رهایی که توسط صهیونیسم سیاسی پیشنهاد شده است، خود یک ایده ناپسند است. این امر از ابتدا مستلزم اخراج دسته جمعی فلسطینی‌ها از خانه‌ها و سرزمین‌های اجدادی خود در جریان نکبت بود.

صهیونیسم از لحظه پیدایش، نوعی آزادی زشت ایجاد کرده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی نگاه می‌کند، همانطور که فرعون از افزایش جمعیت اسرائیلی‌ها می‌ترسید و برای همین دستور کشتن بچه‌هایشان را صادر کرد.

صهیونیسم ما را به لحظه فاجعه کنونی رسانده است و زمان آن فرا رسیده که به صراحت بگوییم: همیشه ما را به اینجا می‌رساند. این یک بت دروغین است که بسیاری از مردم ما را به مسیری بسیار غیراخلاقی سوق داده است و اکنون آنها را وادار کرده است که نقض پندهای اصلی را توجیه کنند: نکش. دزدی نکن. طمع نداشته باش.

این یک بت و خدای دروغین است که آزادی یهودیان را با بمب‌های خوشه‌ای که کودکان فلسطینی را می‌کشند و معلول می‌کنند، برابر می‌داند. این بتی است که به تمام ارزش‌های یهودی خیانت کرده و می‌کند.

و با عشق ما به عنوان مردم به متون و آموزش، امروز یک بت و خدای دروغین نزد ما می‌آید تا بمباران تمام دانشگاه‌های نوار غزه، تخریب مدارس، بایگانی‌ها و چاپخانه‌های بی شمار و کشتار صدها نفر از دانشگاهیان، روزنامه نگاران و شاعران را توجیه کند. این چیزی است که فلسطینی‌ها آن را به عنوان مکتب کشی می‌شناسند که به معنای نابودی وسایل آموزش است.

در همین حال، در این شهر، دانشگاه‌ها در حال فراخواندن پلیس نیویورک هستند و خود را در برابر تهدید خطرناکی که دانشجویانشان جرأت می‌کنند از آنها سؤالات اساسی بپرسند، مصون می‌کنند؛ سوالاتی مثل: چگونه می‌توانید ادعا کنید که اصلا به چیزی یا حتی به ما اعتقاد دارید. درحالی که به این نسل کشی کمک می‌کنید یا روی آن سرمایه گذاری و با آن همکاری می‌کنید؟

به بت دروغین صهیونیسم برای مدت طولانی اجازه داده شده است که بدون کنترل رشد کند. پس امشب می‌گوییم: این بت به همین جا ختم می‌شود. یهودیت ما نمی‌تواند یک دولت قومی را در خود جای دهد، زیرا یهودیت ما ماهیت بین‌المللی دارد. یهودیت ما نمی‌تواند توسط تشکیلات نظامی خشمگین آن دولت، محافظت شود، زیرا تمام کاری که این ارتش انجام می‌دهد کاشت غم و اندوه و درو کردن نفرت است، از جمله علیه ما به عنوان یهودیان.

یهودیت ما توسط افرادی تهدید نمی‌شود که صدای همبستگی خود را با فلسطین از همه نژادها، قومیت‌ها، طیف‌ها و نسل‌ها بلند می‌کنند. یهودیت ما یکی از آن صداهاست و می‌داند که امنیت و رهایی جمعی ما در همراهی با این گروه نهفته است.

ما به بت صهیونیسم نیازی نداریم و آن را نمی‌خواهیم. ما خواهان رهایی از پروژه‌ای هستیم که به نام ما نسل کشی می‌کند. رهایی از ایدئولوژی که هیچ برنامه‌ای برای صلح جز تعامل با دولت‌های نفتی تئوکراتیک قاتل همسایه و در عین حال فروش تکنیک‌های ترور خودکار به جهان ندارد.

ما به دنبال رهایی یهودیت از دولت نژادی هستیم که می‌خواهد یهودیان دائما احساس ترس کنند، می‌خواهد فرزندانمان بترسند و می‌خواهد ما باور کنیم که جهان علیه ماست تا به زیر گنبد آهنین آن فرار کنیم، یا حداقل برای حفظ اسلحه و کمک‌های مالی به آن اقدام کنیم. این بت و معبود دروغین است.

موضوع فقط به بنیامین نتانیاهو محدود نمی‌شود، بلکه شامل دنیایی است که نتانیاهو را خلق کرده است.

ما که هستیم؟ ماه‌ها و ماه‌ها در این خیابان‌ها بودیم، داریم بیرون می‌رویم. خروج از صهیونیسم.

ما به امثال چاک شومرهای این دنیا نمی‌گوییم اجازه دهید مردم ما بیرون بروند. بلکه می‌گوییم ما خارج شدیم. فرزندان شما چه؟ آنها اکنون با ما هستند.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ثبت نام چهارمین دوره مقدماتی طرح ملی قرآنی "حفظ نور رضوی" آغاز شد
  • آزادی ۱۸ زندانی جرایم مالی در نذر هشتم سبزوار
  • آغاز ثبت نام چهارمین دوره مقدماتی طرح ملی قرآنی حفظ نور رضوی
  • فعال مطرح یهودی: ما به یک مهاجرت دسته جمعی از «صهیونیسم» نیاز داریم
  • پیشتازی خاندان‌های نصف‌جهان؛ از تحریم تنباکو تا رهایی از وابستگی غرب در دوران مشروطه
  • (ویدئو) لحظه تکان‌دهنده فوت دکتر آیت‌الله‌زاده شیرازی پشت میکروفن پس از تلاوت قرآن
  • پناهیان: رسالت امروز هیئتی‌ها ترویج فرهنگ زندگی تعاونی است
  • ابداع جوراب‌هایی الکترونیکی برای رهایی‌بخشی بیماران دیابتی از زخم پا
  • امام جمعه اردبیل به بذرپاش: خودت را در این پروژه بدنام نکن /امام جمعه تبریز: دولت و مجلس برای معیشت کارگران توان مضاعف بگذارند
  • رهایی پرندگان کمیاب زینتی از دست قاچاقچیان در مرزهای سیستان و بلوچستان